وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

مختصر نقدی بر آنچه هستیم ...!

مقدمه: سفیر اندونزی در تهران روز دوشنبه اعلام کرد که ۴۷ ایرانی در این کشور به جرم قاچاق مواد مخدر، در انتظار اعدام هستند. به گزارش خبرگزاری ایسنا، «دیان ویرنگجوریت» (Dian Wirengjurit) همچنین اعلام کرد حدود 5 هزار ایرانی در اندونزی در مکان‌هایی شبیه زندان نگهداری می‌شوند و 400 نفر نیز در زندان هستند. سفیر اندونزی گفته است از هر 10 نفر ایرانی که به اندونزی می‌آیند، پنج نفر آن‌ها به ایران بازنمی‌گردند. اندونزی هفته گذشته اعلام کرد که اعطای ویزا به مسافران ایرانی در فرودگاه‌های این کشور را لغو کرده و ایرانیان باید قبل از ورود به اندونزی ویزا دریافت کرده باشند. اندونزی همچنین توافق‌های جدیدی با دولت استرالیا به‌منظور جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی خارجیان ازجمله ایرانی‌ها به استرالیا از طریق اندونزی انجام داده است. (1)

حالا آدم می‌تواند باافتخار سرش را بالا بگیرد و بگوید: هم‌وطن متچکریم! عزیزان مخالف اعدام تحویل بگیرند. بعد در همه‌چیز، پی قاتل بروسلی هستیم. خب این‌ها که رفته‌اند اندوزی کدرهایی می‌کنند که جورش را باید سایرین بکشند. حالا باید بروی و از سفارت اندونزی ویزا بگیری، بعد بروی و مثل خیلی از کشورهای دیگر بعدتر انگشت‌نگاری می‌شودی و بعدتر+تر، اصلن حق ورود نمی‌یابی. همین است دیگر. ایرانی دارد عادت می‌کند فقط به منافع خودش فکر کند و هرگز از خودش نپرسد: کاری که دارم انجام می‌دهم چه تأثیری در زندگی دیگران خواهد گذاشت؟ همه می‌خواهند یک‌شبه پولدار شوند. به نظر فرق چندانی میان کسی که قاچاق می‌کند و آن‌کسی که روی خط ممتد دور می‌زند و کسی که زیر پل عابر پیاده، عرض خیابان را می‌شکافد. جرم، جرم است! باور نمی‌کنیم و مادام که باور نکنیم، به خودمان دروغ خواهیم گفت و اشتباهاتمان را توجیه خواهیم کرد؛ و همین‌طور به گذشته پرافتخار فرهنگی‌مان خواهیم بالید در حالیکه که سوءتغذیه فرهنگی داریم. مثال ما ملت ایران، مثال همان معتادی است که حالا آب بینی‌اش آویزان است و شب‌ها روی فنس‌های تهویه هوای دستشویی‌های عمومی می‌خوابد تا یخ نزند ولی در جیبش، چند قطعه عکس، او را در هیات یک قهرمان ورزشی نشان می‌دهد که چنان بوده و بهمان و او همیشه از گذشته‌اش حرف می‌زند. مثال ما ملت شریف و نجیب ایران، همین است. می‌گوییم: ما در همه‌چیز اول بوده‌ایم، حتی در خداپرستی و وقتی پای پرستش خدا به میان می‌آید، می‌گوییم: این‌ها یک‌مشت خرافات است! پس آیا به‌راستی ما در خرافه هم اول بوده‌ایم؟ آدم دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را؟ حالم به هم می‌خورد ... یاد آن شعر افتادم که می‌گوید: به شکوفه‌ها به باران، برسان سلام ما را!

1: نقل از منابع خبری، لینک مرتبط در رادیو فردا.
ارجاع برون‌متنی

۴۷ ایرانی در اندونزی در انتظار اعدام هستند

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر